عاشقانه


.....


 

.....


 

:(


 

نمیام


 

.....


 

.....


 

.....


 

از کجا معلوم؟؟؟؟؟؟؟


شنبه 29 تير 1392برچسب:نیامدنـت را بـه فال نیک می گیــرم , , , از کجا معلوم کـه میامدی و می ماندی و دست هایت بـه جای بـوی نـوازش مـن در خواب بـوی دروغ عـاشقـی نمـی داد ؟! از کجـا معلـوم دلـم از تلخی حـرف هـایت نمی شکست ؟! از کجـا معلـوم کـه اگـر مـی مانـدی, لحظــه هـای عــاشقـی بـا تــو زیبـا بـــود ؟! این دوری, با همه ی حسرتش, هیچوقت باعث فراموشی تو نمی شود , , , تویی که نیامده, قلبم را به تپش واداشتی و آرزویت را در دلم کاشتی , , , تویی که تنها شنیدن اسمت برایم رویا بود و برای همیشه رویا ماند , , , تــو را دوست دارم , , ,,

|
 

:-*


 

اخرین بار


 

 

دفعه اولی که توی کوچه دیدمش بهم گفت داداشی میای بازی کنیم؟

بعد از اینکه بازیمون تموم شد بهم گفت تو بهترین داداش دنیایی...

وقتی بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم چشام همش اونو میدید و می خواستم

بهش بگم از ته قلبم دوسش دارم و عاشقش هستم.

 

 

اما اون همش میگفت تو بهترین داداش دنیایی....

وقتی ازدواج کرد ساقدوشش بودم و بازم گفت تو بهترین داداش دنیایی...

و وقتی مرد من زیر تابوتشو گرفتم و مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه

میگفت تو بهترین داداش دنیایی...

چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم دیدم نوشته

.

.

.

.

همیشه عاشقت بودم و دوستت داشتم اما میترسیدم بگم

اون وقت شاید تنهام بذاری و بری برا همین میگفتم:

تــــو بـــهــــتــــریــــــنـــــ داداشـــــ دنــــــیـــــــایـــــــــــــی


دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

|
 

از نگاهت خواندم

از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
اشک از چشمانم ریخت و از چشمان خیسم فهمیدی که عاشقت هستم
حس کن آنچه در دلم میگذرد ، دلم مثل دلهای دیگر نیست که دلی را بشکند!
تو که باشی چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ، تو که مال من باشی چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ، آن عشق بی پایانت به من زندگی میدهد چرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ، چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ، انگار یک دنیای عاشقانه در قلبم برپاست ، عشقت در قلبم بی انتهاست !
همین که تو در قلبمی بی نیازم از همه کس ، تو را میخواهم و یک کلام فقط تو را ، همین و بس!
دلم بسته به دلت ، هیچ راهی ندارد حتی اگر مرگ بخواهد مرا جدا کند از قلبت !
دیگر تمام شد ، تو در من حک شده ای، ای جان من ،تو همه چیز من شده ای!
از نگاهت خواندم که مرا میخواهی ، از آن نگاه شد که در قلب مهربانت گم شدم ، تا خواستم خودم را پیدا کنم اسیر شدم ، تا خواستم فرار کنم ، عاشقت شدم!
از نگاهت خواندم  تو همانی که من میخواهم ، آنقدر پیش خود گفتم میخواهت ، که آخر سر تو شدی مال من ، شدی یار و عشق بی پایان من!
از نگاهت خواندم ، چند سطر از شعر زندگی را …
نگاهم کردی و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ، و آخر فهمیدی که قلبم تو را انتخاب کرده است!
چه انتخاب زیبایی بود ، از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ، و اینک پیدا کرده ام تو را ، تویی که دیگر مثل و مانندی نداری، در قلبت جز من ، جایی برای کسی نداری


دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

|
 

او رفته بود
نه شوقی برای ماندن ، نه حسی برای رفتن ،
نه اشکی برای ریختن ، نه قلبی برای تپیدن
نه فکر اینکه تنها میشوم ، نه یاد آنکه فراموش میشوم
بی آنکه روشن باشم ، خاموش شدم ، غنچه هم نبودم ، پرپر شدم
بی آنکه گناهی کرده باشم ، پر از گناه ، یخ بسته ام دیگر ای خدا…
تحملش سخت است اما صبر میکنم ، او که دیگر رفته است ، با غمها سر میکنم
شکست بال مرا برای پرواز ، سوزاند دلم را ، من مانده ام و یک عالمه نیاز
نه لحظه ای که آرام بمانم ، نه شبی که بی درد بخوابم !
نه آن روزی که دوباره او را ببینم ، نه امروزی که دارم از غم رفتنش میمیرم…
نه به آن روزی که با دیدنش دنیا لرزید ، نه به امروزی که با رفتنش دنیا دور سرم چرخید
پر از احساس اما بی حس ، لبریز از بی وفایی، خالی از محبت!
این همان نیمه گمشده من است ؟
پس یکی بیاید مرا پیدا کند ، یکی بیاید درد دلهای بی جواب مرا پاسخ دهد!
یکی بیاید به داد این دل برسد ، اینجا همیشه آفتابی نبوده ، هوای دلم ابری بوده
مینوشتم ، نمیخواند ، اگر نمی رفتم ، نمی ماند ، رفتم و او رفته بود ، همه چیز را شکسته بود، روی دیوار اتاق نوشته بود که خسته بود !
دلی را عاشق کنی و بعد خسته شوی ، محال است که به عشق وابسته شوی !
با عشق به جنون رسیدم ، همه چیز را به جان خریدم ، جانم به درد آمد و روحم در عذاب ، لعنت بر آن احساس ناب ، که دیگر از آن هیچ نمانده ، هیچکس هنوز آن شعر تلخ مرا نخوانده !


دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

|
 

.
شاید دنیا ان مجلسی نباشد که تو در آرزویش بودی ولی حالا که دعوت شدی تا می توانی زیبا برقص.
.
.
.
بالاتر از همه چیز این است که با خودمان صادق باشیم.
.
.
.
شکوه دنیوی همچون دایره‌ای است بر سطح آب که لحظه به لحظه به بزرگی آن افزوده می‌شود و سپس در نهایت بزرگی هیچ می‌‌شود.
.
.
.
همیشه به کسی فکر کن که تو رو دوست دارد، نه کسی که تو دوستش داری.
.
.
.
نه وام می دهم نه وام می ستانم؛ زیرا وام راهی است بسوی تباهی.
.
.
.
سربر گریبان فرو بر ، از دل خویش بپرس آنچه را که مى داند.
.
.
.
آدم تبهکار میرود ولی شر او باقی می ماند.
.
.
.
به همه عشق بورز ، به تعداد کمی اعتماد کن ، به هیچکس بدی نکن.
.
.
.
از دست دادن امیدی پوچ و آرزوئی محال ، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است.
.
.
.
کسی را که دوست داری آزادش بگذار ،اگر قسمت تو باشد برمی گردد وگرنه بدان که از اول مال تو نبوده است.


دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

|
 

برایت آرزو مى‌کنم که عاشق شوى،
و اگر هستى، کسى هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهاییت کوتاه باشد،
و پس از تنهاییت، نفرت از کسى نیابى،
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید ……  ویکتور هوگو

.

.

.

من نمیگویم هرگز نباید در نگاه اول عاشق شد اما اعتقاد دارم باید بار دوم هم نگاه کرد.  ویکتور هوگو

.

.

.

در زندگی یک مرد ۲ روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد. ویکتور هوگو

.
.

.

خوشبخت کسی است که به یکی از دو چیز دسترسی دارد : یا کتابهای خوب یا دوستانی که اهل کتاب باشند. ویکتور هوگو

.

.

.

هرگز در میان موجودات مخلوقی که برای کبوتر شدن آفریده شده کرکس نمیشود. این خصلت در میان هیچ یک از مخلوقات نیست جز آدمیان. ویکتور هوگو

.
.

.

تمام جهنم در یک کلمه وجود دارد:تنهایی. ویکتور هوگو

.

.

.

خداوندا! اگر بخواهم آنچه در ذهن دارم با تو بگویم، هزاران جلد کتاب می شود ولی آنچه در دل دارم یک جمله بیش نیست. ویکتور هوگو

.

.

.

کینه و تنفر را به کسانی واگذار کنید که نمی توانند دوست بدارند. ویکتور هوگو


دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

|
 

تمام زندگی ام را میدهم که برگردی
و همین که برگشتی بگویم:
“دیگر نمی خواهمت گــ ــمــ ــشــ ــو”


دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

|
 

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یادت ،

در دموکراسی خاطراتم

سلطنت می کند !!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


دو شنبه 20 خرداد 1392برچسب:,

|
 

 مهم نیست از بیرون چه طور به نظر میام !
کسایی که درونمو می بینن واسم کافین !
واسه اونایی که از رو ظاهرم قضاوت می کنن حرفی ندارم !
همون بیرون بمونن واسشون بسه !


یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:,

|
 

 ...این داستان کوتاه رو یه جایی خوندم خیلی قشنگ بود گفتم بزارمش بد نیست...

هيچکس جوابي نداد همه ي کلاس يکباره ساکت شد همه به هم ديگه نگاه مي کردند ناگهان لنا يکي از بچه هاي کلاس آروم سرشو انداخت پايين در حالي که اشک تو چشاش جمع شده بود.

لنا 3 روز بود با کسي حرف نزده بود بغل دستيش نيوشا موضوع رو ازش پرسيد .بغض لنا ترکيد و شروع کرد به گريه کردن معلم اونو ديد و... گفت:

لنا جان تو جواب بده دخترم عشق چيه؟ لنا با چشماي قرمز پف کرده و با صداي گرفته گفت:

عشق؟ دوباره يه نيشخند زدو گفت:عشق... ببينم خانوم معلم شما تابحال کسي رو ديدي که بهت بگه عشق چيه؟

معلم مکث کردو جواب داد:خب نه ولي الان دارم از تو مي پرسم لنا گفت:بچه ها بذاريد يه داستاني رو از عشق براتون تعريف کنم تا عشق رو درک کنيد نه معني شفاهي شو حفظ کنيد و ادامه داد:

من شخصي رو دوست داشتم و دارم از وقتي که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتي که نفهميدم از من متنفره بجز اون شخص ديگه اي رو توي دلم راه ندم براي يه دختر بچه خيلي سخته که به يه چنين عهدي عمل کنه.

گريه هاي شبانه و دور از چشم بقيه به طوريکه بالشم خيس مي شد اما دوسش داشتم بيشتر از هر چيز و هر کسي حاضر بودم هر کاري براش بکنم هر کاري...

من تا مدتي پيش نمي دونستم که اونم منو دوست داره ولي يه مدت پيش فهميدم اون حتي قبل ازينکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزاي قشنگي بود smsبازي هاي شبانه صحبت هاي يواشکي ما باهم خيلي خوب بوديم عاشق هم ديگه بوديم از ته قلب همديگرو دوست داشتيم و هر کاري براي هم مي کرديم.

من چند بار دستشو گرفتم يعني اون دست منو گرفت خيلي گرم بودن عشق يعني توي سردترين هوا با گرمي وجود يکي گرم بشي عشق يعني حاضر باشي همه چيزتو به خاطرش از دست بدي عشق يعني از هر چيزو هر کسي به خاطرش بگذري اون زمان خانواده هاي ما زياد باهم خوب نبودن اما عشق من بهم گفت که ديگه طاقت ندارم و به پدرم موضوع رو گفت.

پدرم ازين موضوع خيلي ناراحت شد فکر نمي کرد توي اين مدت بين ما يه چنين احساسي پديد بياد ولي اومده بود پدرم مي خواست عشق منو بزنه ولي من طاقت نداشتم نمي تونستم ببينم پدرم عشق منو مي زنه رفتم جلوي دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن خواهش مي کنم بذار بره بعد بهش اشاره کردم که برو اون گفت لنا نه من نمي تونم بذارم که بجاي من تورو بزنه من با يه لگد اونو به اونطرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو ...

و اون رفت و پدرم منرو به رگبار کتک بست عشق يعني حاضر باشي هر سختي رو بخاطر راحتيش تحمل کني.بعد از اين موضوع عشق من رفت ما بهم قول داده بوديم که کسي رو توي زندگيمون راه نديم اون رفت و از ا ون به بعد هيچکس ازش خبري نداشت اون فقط يه نامه برام فرستاد که توش نوشته شده بود:

لناي عزيز هميشه دوست داشتم و دارم من تا آخرين ثانيه ي عمر به عهدم وفا مي کنم منتظرت مي مونم شايد ما توي اين دنيا بهم نرسيم ولي بدون عاشقا تو اون دنيا بهم مي رسن پس من زودتر مي رمو اونجا منتظرت مي مونم خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش دوستدار تو (ب.ش)

لنا که صورتش از اشک خيس بود نگاهي به معلم کردو گفت: خب خانم معلم گمان مي کنم جوابم واضح بود معلم هم که به شدت گريه مي کرد گفت:آره دخترم مي توني بشيني لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گريه مي کردن

ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شدو گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا براي مراسم ختم يکي از بستگان لنا بلند شد و گفت: چه کسي ؟

ناظم جواب داد: نمي دونم يه پسر جوان دستهاي لنا شروع کرد به لرزيدن پاهاش ديگه توان ايستادن نداشت ناگهان روي زمين افتادو ديگه هم بلند نشد

آره لناي قصه ي ما رفته بود رفته بود پيش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توي اون دنيا بهم رسيدن... لنا هميشه اين شعرو تکرار مي کرد:

خواهي که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسي باش که خواهان تو باشد

خواهي که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسي باش که پايان تو باشد.  


یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:,

|
 

 یه روزی پسری باخانوادش دعواش شد و از خانه زد بیرون و رفت خونه یکی از دوستاش یک ماه موند بعد از یک ماه دختری را سرکوچه میبیند و بهش تیکه میندازد یکی از دوستاش میگه میدونی این کی بود ؟!!!!!!!! میگه نه !!

 



میگه این خواهر همون رفیقت بود که تو یه ماه خونشون بودی عذاب وجدان میگیره میره خونه رفیقش، رفیقش داشت مشروب میخورد به رفیقیش میگه ببخشید من سر کوچه به دختری تیکه انداختم ولی نمیدونستم که خواهرتو بود !
.
.

.
.
دوستش پیکشو میبره بالا میگه به سلامتی رفیقی که یه ماه خونمون خورد و خوابید ولی خواهرمو نشناخت


یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:,

|
 

 سخت ترین دیدار.... دیدار اونی که به جای همه عشقی که بهش دادی یه قلب زخمی برات یادگار بذاره و تو نگاهش کنی و باز مثل روزه اول دلت بلرزه و حس کنی هنوزم دوستش داری .......بخوای همه تنهایی رو که به امید برگشت دوبارش تحمل کردی تو گوشش فریاد کنی اما حتی نتونی ........ به چشماش نگاه کنی که بفهمه با همه بدیهاش هنوزم با همه قلبت دوستش داری اما ببینی چشماش داد می زنه که دلش ماله یکی دیگس

 

 


یک شنبه 6 اسفند 1391برچسب:,

|
 

 

گاهی به بعضـــــیا باید گفت :
” عزیزم اگه برام بـــزرگ شده بودی ، فقط به خاطر خطـــای دیــدم بود ” !

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

|
 

 

پسر : چرا گریه میکنی‌ گلم؟

دختر : هیچی‌ ،همینطوری

پسر عشقشو بغل می‌کنه و میگه ،ببخشید.

دختر: چرا ؟ تو که کاری نکردی

پسر : چرا .من اونجا نبودم که ازت حمایت کنم جلوی کسی‌ که باعث ناراحتیت شد

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

|
 

 

 
زیاد فرقی نکرده…
خودِخودشه
فقط اونی که داره باهاش قدم میزنه
” من ” نیستم

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

|
 

 

میخواهم داستان بودنم با او رو بنویسم.....:

یکی بود و یکی.......

بی خیال.......

خلاصه اش میشود

هنوز دوستش دارم.....

اولین عشق،اولین سیگار،اولین خیانت،اولین تنهــــایی

" هــــرگــز فرامـــــــــــــوش نمیشن......"

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

|
 

 

کاش بعضی ها بدونن
"مخاطب خاص" شدنشون
نتیجــه
احساسات "خاص" طرف مقابلشونه
نه ویژگی های فردیشون ..!!

 

شنبه 30 دی 1391برچسب:,

|
 

بدترین چیز اینه كه محبت " مـــادر" رو با هان و چیه و... جواب بدیم!!!

بعـــد زنــگ یه غریــبه كــه فقط یه هوسه با "جااانم " جواب بدیم...!!!!!

چند لحظه سكوت....

هیــــســـ....


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 

جایی هست که دیگه کم میاری از اومدن ها , رفتن ها , شکستن ها . .. .
جایی که فقط میخوای یکی باشه
یکی بمونه
نره ، واسه همیشه کنارت باشه
من الان اونجام …..! … تو کجایی ؟


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 

تو راحـ ـ ـــت بخوابـــــ ـ ـ…من مشق گریهــ هایم ـهنـــوز مانـده…


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 


دلـــــــم مـــــی خــــــواهـــــــد

زنــــــدگــــی ام را موقـــتــــــــ بــدهـــــــم دســــتـــــ یــــک آدم دیــــگــر

بـگــــــــویــــم تــــو بــــازی کـــــن تــا مـــن برگـــردم

نــســــوزیـــهـا..؟!


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 


همیــشه تو دلــت میگفــتی:

این مــگه باچــند نــفر دوســته که همیــــشه آنلایــنه؟

یه جمــله همــیشه یادت باشــه:

همیــشه آنلایــن تــرین ها تنــــهاترینــــند


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 

تو این “مـــَــن ها “ را از خودت “مــِـن‌ها” کن
من میـمیرم برای باقی مانده ات . . .


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 

دُنـیـایـــِ مـَجـازیــــ" شـلـوغ تـریـنــ سـرزمـیـنِ تـنـهـایـی استـــ... بـا هـمـه کَســـ هستـی و بـا هیــچــ کـَســـ نـیـسـتـیـــ !!!


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 

می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی..
آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند
تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند
تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود!


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 

خیــلی نامــردیه...!
عشقــت بهــت بگــه: با هــم باشیــم اما , وابستــگی بینــمون نباشــه….


دو شنبه 18 دی 1391برچسب:,

|
 

چـمـــدانـتـــــ را بــــسـتـ ـ ــے
و چـ ــنــــدبــــار پـــشـــتـــِ سـرتــــ را نــــگـاهــــ کـردے
وزیــــر لـــبــــ گـفـــتـ ـ ــے :
" چــیـــزے را جــــا نــــگـــذاشـــتـــهـــ امــــ ؟ "

چـ ــرا (!) بــــرگــــرد...
یـــکــــ دنـــیـــا خـ ـاطـــرهـــ........................


سه شنبه 5 دی 1391برچسب:,

|
 

 دعواهای جدید: - از من دلخوری عزیزم ؟ + نخیر - مطمئنی ؟ + اوهوم - پس بیا بوسم کن + برو همون دختره ایکبیری که عکستو لایک زده, بوست کنه....!!


دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,

|
 

 یادمه بچگی هام

وقتی می رفتم بهشت زهرا
سعی می کردم پام روقبرا نره !
تا رو یکیشون می رفت، جیگرم آتیش می گرفت
چشامو می بستم، تو دلم براش صلوات می فرستادم

چند سال گذشت..... من بزرگتر .... مرده ها بیشتر
قدیمی ها پوسیده تر ..... جدیدی ها با سنگ شکیل تر
نمی دونم امروز روی چندتا قبر پام رفت
برای چندتا یادم رفت صلوات بفرستم

اما راستش ، امروز یه چیزی فهمیدم
ما که دلمون نمی اومد حتی روی مرده ها پا بذاریم
این روزها چقدر راحت روی زنده ها واحساسشون پا می ذاریم
کاش همون بچه می موندیم ...

دو شنبه 4 دی 1391برچسب:,

|
 

او هم دل دارد
اگـــر دوستت دارم هـــایت را نشنیــده گرفت
غصه نخــور....
اگـــر رفت گریــــه نکن....
یک روز چشمــــهآی یکــــ نفر عـــآشقش میکند


یک روز معنی کم محلی را می فهمد
یک روز شکستـن را درک میکند
آن روز می فـــهمد آه هـآیی که کشیدی
از تــهِ قلبت بوده!
می فهــمد شکـــستـن یک قلب درد دارد.....


یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

|
 


[ ♥ ]

مَنْ و تــو...

هـَمـآטּ آدم و حوّآے مُدِرنیمــ

که دلمآن مےخوآهد،شَریکْ شَویم بآ هَم...
...
در خوردטּ یک " سیب "...

حتّے اگر رآنـــده شویم از اینجآ . . .√ √



یک شنبه 3 دی 1391برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید

نازترین عکسهای ایرانی

 

 

negin

 

تير 1392
خرداد 1392
اسفند 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391

 

.....
.....
:(
نمیام
.....
.....
.....
از کجا معلوم؟؟؟؟؟؟؟
:-*
اخرین بار

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عاشقانه و آدرس del.shekaste1.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

 

حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 108
بازدید کل : 17780
تعداد مطالب : 254
تعداد نظرات : 53
تعداد آنلاین : 1

FreeCod Fall Hafez

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->