دفعه اولی که توی کوچه دیدمش بهم گفت داداشی میای بازی کنیم؟
بعد از اینکه بازیمون تموم شد بهم گفت تو بهترین داداش دنیایی...
وقتی بزرگتر شدم و به دانشگاه رفتم چشام همش اونو میدید و می خواستم
بهش بگم از ته قلبم دوسش دارم و عاشقش هستم.
اما اون همش میگفت تو بهترین داداش دنیایی....
وقتی ازدواج کرد ساقدوشش بودم و بازم گفت تو بهترین داداش دنیایی...
و وقتی مرد من زیر تابوتشو گرفتم و مطمئن بودم اگه میتونست حرف بزنه
میگفت تو بهترین داداش دنیایی...
چند وقت بعد وقتی دفتر خاطراتشو خوندم دیدم نوشته
.
.
.
.
همیشه عاشقت بودم و دوستت داشتم اما میترسیدم بگم
اون وقت شاید تنهام بذاری و بری برا همین میگفتم:
تــــو بـــهــــتــــریــــــنـــــ داداشـــــ دنــــــیـــــــایـــــــــــــی
نظرات شما عزیزان:
مهدی 
ساعت16:36---20 خرداد 1392
سلام وبلاگ قشنگی داری امدم بهت پیشنهاد همکاری بدم ایا تا حالا به کسب درامد از اینترنت فکر کردی اگر دوست راری بیا تووبلاگ من درقسمت کسب در امد از اینترنت کلیک کن وثبت نام کن وقتی ثبت نام کردی تو قسمت نظرات وبلاگم نام سایتی که توش ثبت نام کردی بنویس
ادرس وبلاگ من/www.mahdisys.lxb.ir
|